سلام
خوبی؟
راستش...
قضیه اینه که هوای اینجا شده "روزا مرداد، شبا آذر" ... روزا گرم و کلافه کننده...عوضش شبا پنجره رو که وا کنی میتونی حس کنی توو بهشتی... امشب اصلا هوا هوای درس خوندن نیست.اول شب بارون زد و الان هوا به طرز جذابی تمیزه...
این شد که نتونستم چیزی ننویسم;) این بلاگ باید خوش حالیها رو هم ثبت کنه!
یه مطلب دیگه! الان ماه رمضون تموم شده و من اصلا نمیدونم چجوری باید برناممو به حالت un_owling_mood یای چیزی مث این تغییر بدم؟ اصلا باید تغییرش بدم؟؟؟؟؟ میشه همینجوری ادامه بدم؟ قطعا نه! پس هیچی دیگه... ولی زمانبره.. مثلا الان که درس نمیخونم اصولا بهتره بخوابم که صبح زود بیدار شم نه؟! :| خب، فکر کردن درموردشم با مزاجم سازگار نیس😅
راستی...مث اینکه 3شنبه جایزهی "بلندخوانی" رو میفرستن😝کتابی که خیلی وقت بود توو لیستم بود*_* و خب من خیلی هیجان زدم😅
خب
همین
شبت بخیر;)
پ.ن: شاید فقط خواستم بلاگ ماهیت قبلی خودشو یکم حفظ کنه...
پ.ن2: دوباره تاکید میشود برای ارسال نظر و پاسخ به مطالب این بلاگ هیچ گونه الزامیوجود ندارد! (اتفاقا اگه خیلی پیگیری بشه شاید خجالت بکشم مطلب بذارم و شاید یهو خجالت بکشم از مطالب قبلی و منهدم شن... پس از شما دوست عزیز تقاضا میشود وقت خود را در این بلاگ تلف نکنید)
پ.ن3:راستی... بی انصافیه... من فعلا نمیتونم حرفهای قشنگ از جنس مال تو بزنم. برا همینم خیلییی ضدحال و ناامید و ترسو و بی احساس و خشک و..... به نظر میام:| پس بیا و نذار اینجوری شه...تنهایی همه حرفارو خودت نزننن:| (کلااا بی ربط و یهویی:/// ینی اصلاا ثبات موضوعی ندارم:| فقط مونده بود توو دلم و سریای قبل نگفته بودمش:| شایدم بخاطر نظر یکی مونده به اخر¡ )